بهمن 57
گروهی به نام «سازمان كماندویی مبارزه در راه قانون اساسی» با دفتر خبرگزاری آسوشیتدپرس تماس گرفته و هشدار میدهد كه اگر آیتالله خمینی قصد داشتهباشد از پاریس به سمت تهران پرواز كند، هواپیمای حامل ایشان را منهدم خواهند كرد. در پی این تهدیدها، امام خمینی(ره) به نزدیكان و همراهان خود فرمودند: «من بیعت خود را از شما برمیدارم، ما به طرف كار بزرگی میرویم. شما هم جانتان را به خطر نندازید»
ایران در انتظار امام خمینی(ره) غرق سرور است. مردم تهران به شوق ورود امام، خیابانها را آب و جارو میكنند، خطهای سفید وسط خیابان تا كیلومترها تمیز شده و مردم مسیر حركت امام را پر از گل كردهاند. ساعت نه و بیست و هفت دقیقه صبح، امام وارد خاك ایران شد.
12بهمن 57
گروهی به نام «سازمان كماندویی مبارزه در راه قانون اساسی» با دفتر خبرگزاری آسوشیتدپرس تماس گرفته و هشدار میدهد كه اگر آیتالله خمینی قصد داشتهباشد از پاریس به سمت تهران پرواز كند، هواپیمای حامل ایشان را منهدم خواهند كرد. در پی این تهدیدها، امام خمینی(ره) به نزدیكان و همراهان خود فرمودند: «من بیعت خود را از شما برمیدارم، ما به طرف كار بزرگی میرویم. شما هم جانتان را به خطر نندازید»
ایران در انتظار امام خمینی(ره) غرق سرور است. مردم تهران به شوق ورود امام، خیابانها را آب و جارو میكنند، خطهای سفید وسط خیابان تا كیلومترها تمیز شده و مردم مسیر حركت امام را پر از گل كردهاند. ساعت نه و بیست و هفت دقیقه صبح، امام وارد خاك ایران شد.
13 بهمن 57
بختیار در واكنش به استقبال عمومی مردم از ورود امام، پیدرپی با انجام مصاحبه و صحبت در مورد برنامههای آتی خویش سعی در عادی جلوهدادن اوضاع دارد. مردم امام، چشم و گوش به مدرسهی علوی دوختهاند. جمعیت مشتاق به دیدار اما آنقدر زیاد هستند كه كوچههای اطراف مدرسهی علوی مملو از آدم شده است. مردم پارچههای دستنویسی روی دیوارها نصب كردهاند كه رویشان نوشتهشده: «زیارت قبول، با یك بار زیارت امام این توفیق را به دیگران هم بدهید»
14 بهمن 57
در تمام كشور مردم به اعتصاب عمومی دست زدهاند. كاركنان ادارات و وزارتخانههای مختلف، وزیران و مدیران دولت را به محل كار خود راه نمیدهند. جواد شهرستانی، شهردار وقت تهران، به دیدار امام میرود و استعفانامهاش را به ایشان تسلیم میكند و البته دوباره از سوی امام شهردار میشود. بختیار از انتشار این خبر و احتمال اینكه سرمشق دیگر زیر دستانش قرار گیرد به شدت میترسد و طی یك مصاحبه شروع به ناسزاگویی به جواد شهرستانی میكند و سایر كارمندان و مسئولان دولت خویش را تهدید میكند. با همهی اینها شهردار تهران، تنها كسی نبود كه به مدرسهی علوی(محل سكونت امام) روی آورد.
15 بهمن 57
بختیار تمام پایگاههایش را از دست داده و همچنان با انجام مصاحبههای مختلف سعی در به رخ كشیدن قدرت خود دارد. محورهای مورد تاكید و تهدید او در مصاحبهها اینها هستند:
- به آیتالله خمینی اجازه تشكیل دولت موقت را نمیدهم.
- كسانی را كه جنگ داخلی راه بیندازند اعدام میكنم.
- تمام نظرات امام خمینی را در لباس قانون تحقق میبخشم.
امام در پاسخ تهدیدهای دولت فرمودند: «من باید نصیحت كنم كه دولت غاصب كاری نكند كه مجبور شویم مردم را به جهاد دعوت كنیم. ما از ارتش میخواهیم هر چه زودتر به ملت متصل شوند. آنها فرزندان ما هستند. ما به آنها محبت داریم...»
امام همچنین در سخنرانیها و دیدارهایشان با مردم اصول سیاستهایشان را اینگونه بیان فرمودند: «تمام اتباع خارجی در ایران به صورت آزاد زندگی خواهند كرد. ما برای اقلیتهای مذهبی احترام قائل هستیم. نظر من راجع به رادیو و تلویزیون و مطبوعات این است كه در خدمت ملت باشند. دولتها حق هیچ نظارت ندارند...»
16 بهمن 57
دهها خبرنگار داخلی و خارجی، گروههای مختلف مردم و جمعی از نزدیكان امام در سالن مدرسهی علوی اجتماع كردهاند. آیتالله هاشمی رفسنجانی حكم نخستوزیری مهندس مهدی بازرگان را قرائت میكند. در حالی كه مردم هر لحظه به پیروزی نزدیكشان امیدوارتر میشوند، جمعی از تیمساران ارتش در حال فراهم كردن مقدمات اجرای طرحی با حمایت مستقیم آمریكا برای دستگیری امام و كشتن مردم هستند.
اعضای شورای انقلاب، آیتالله دكتر بهشتی، آیتالله مطهری و مهندس بازرگان با تماسهای مداوم با فرماندهان ارتش سعی میكنند ارتش را بدون خونریزی، متحد ملت كنند. مردم با گل و اشك و شعار به استقبال ارتشیان میروند.
17 بهمن 57
مردم در خیابانها و در حمایت از دولت بازرگان تظاهرات میكنند. شعارها علیه بختیار است، مردم بختیار را نمیخواهند. بختیار سعی دارد به مردم بفهماند در انجام وعدههای خود كوشاست.
به همین منظور در جلسهی مجلس حضور مییابد و نمایندگان در حضور بختیار طرحهای انحلال ساواك و دستگیری نخستوزیران و وزیران دولت از سال 1341 تا آن سال كه متهم به سوء استفاده از قدرت بودند را تصویب میكنند.